مســـیر خـــــــــارها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سقای دشت کربلا» ثبت شده است

سقایــ عشق

در گوشمــ شبی 

کمی از عشق نجوا کنـــ ...

که تشنهــ ام ... تشنهــ

آبروی آبـــــــ پیش پای تو ریختـــــ

وقتی تشنهــ دستــــــ و پا می زدیــــ ...

کاش بر فراز نامــ تو مرا دار بزنند

عجیبـــ هوای شبـــ چشمهای تو گاهی می زند به سرمـــ 

طوری که تعجبــــ می کنمـــ 

چقدر آتش زیر حجــــــم خاکستر ها 

دوام میـ آورد